بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید که پاسخ آیینه ، سنگ نیست
سوگند می خورم به مرام پرندگان
در عرف ما ، سزای پریدن تفنگ نیست
با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما :
«وقتی بیا که حوصلۀ غنچه تنگ نیست»
در کارگاهِ رنگرزانِ دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
از بردگی مقام بلالی گرفته اند
در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست
دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید که فرصت پلکی درنگ نیست
وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست
تنها یکی به قله تاریخ می رسد
هر مرد پاشکسته که تیمور لنگ نیست
محمد سلمانی